کهن الگوی مادر
مادر،
کهن الگویی است که به سرچشمه و آغاز، طبیعت و هر آن چیزی که بطور منفعلانه
خلق می کند و در نتیجه به جسم و به ماده و به فعالیت گیاهواره ای زهدان
مربوط است. {مادر} همچنین به مثابه قلمرو «ناخودآگاه» و زندگی طبیعی و
غریزی و همچنین قلمرو روان-تنی که در آن زیست می کنیم نیز می باشد و از
آنجا که «مادر» جایگاه و ژرفای شکل دهنده و نگهداری و تغذیه است، از حیث
روانی، زیر بنا و پایۀ آگاهی و آگاه شدن است.
- کارل گوستاو یونگ، مجموعه آثار، جلد شانزدهم، پاراگراف 344
__________________________
نخستین تجربۀ انسانی در این عالم «مادر» است، چه مادر بیولوژیکی و چه مادر
کهن الگویی. کودک انسانی به تن او وصل است و از تن او زاده می شود و تماس
جسمانی و احساسی اش با جسم مادر برای همیشه بر روی زندگی او تاثیر می
گذارد.
خواه مادر با جسم خود در زندگی ما حضور داشته باشد و یا
خیر، و خواه تجربه ما از «مادر» مثبت باشد یا منفی، کهن الگوی مادر در لحظۀ
لقاح در روان هر فردی شکل گرفته و بویژه برای مردان نقطۀ اتصال و دلبستگی
به زمین، به ماده، به تن و به جهان طبیعت و به «مفهوم زنانگی» و ارتباط با
«آنیما» و در نتیجه همۀ آنها، رفتار با زنان جامعه خواهد گشت. بی توجهی به
این کهن الگو، از دست دادنِ امکان شفا یافتن روح و روان مرد را سبب می شود،
زیرا بی هیچ تردیدی تنها از راه شناسائی و آگاهی از طیف مادون قرمز غریزی و
ماوراء بنفش کهن الگویی «مادر» و از راه ارتباط با «آنیما»ی مرد و در
نتیجه کیفیت رابطه با زنان زندگی اوست که راه مرد برای تمامیت روان و
«تفرد» خودش گشوده می شود.
- نسرین بیرقدار(دکترای درواندرمانی ژرف از پسِفیکای کالیفرنیا)، آگوست 2014