انرژی، امید و آگاهی

انرژی، امید و آگاهی

برای ساختن زندگی آرمانی مان، به زیرساخت محکمی نیاز داریم تا بتوانیم هویت و ارزش های خود را بر آن بنا کنیم.
ساختن چنین زیرساخت استواری با زیستن در تمامیت خودمان امکان پذیر می شود.
آیا زیرساخت وجودی شما مستحکم است؟

۲۹ مطلب با موضوع «انرژی، امید و آگاهی» ثبت شده است

۱۰ روش برای اینکه ایده‌ها عملی شوند

جمعه, ۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۲۸ ب.ظ


در ادامه مطلب ، ده روش برای عملی شدن ایده‌هایی که در ذهن دارید را به شما معرفی می‌کنیم.


۰ نظر ۰۸ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۸
هستی بانو

اجتناب از تنبلی و به تعویق انداختن کارها

جمعه, ۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۱۶ ب.ظ

تنبلی شما برای یک پروژه است؟ یا به یک عادت تبدیل شده است؟


برای مقابله با تنبلی و طفره رفتن:

از یک پروژه آسان شروع کنید، به این سوالات پایه پاسخ دهید، همچنان که به سوالات جواب می دهید، پاسخ ها را پیش روی خود نگه دارید:
    می خواهید چه کار کنید؟
    هدف نهایی چیست؟ نتیجه چه خواهد بود؟

    می تواند واضح یا مبهم باشد.
    گام های اصلی برای رسیدن به هدف چیست؟
    خیلی وارد جزئیات نشوید و گسترده بیاندیشید.
    تا کنون چه کرده اید؟
    به یاد داشته باشید که شما قسمتی از این مسیر هستید، حتی اگر از طریق تفکر باشد.
    طولانی ترین سفر با نخستین قدم آغاز می شود.


۰ نظر ۰۸ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۶
هستی بانو

تمرکز، توانایی هدایت کردن فکر (بخش اول)

جمعه, ۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۰۰ ب.ظ


مهم نیست که زیست شناسی می خوانید و یا منچ بازی می کنید،
فقط باید روی کاری که انجام می دهید متمرکز شده و از حواس پرتی جلوگیری کنید.

همه ما در مواقعی توانایی متمرکز شدن کامل را داریم، به مواقعی فکر کنید که مثلا در هنگام بازی که از آن لذت می بردید باخته اید و یا غرق یک فیلم، مسابقه یا موسیقی بوده اید. در آن هنگام به موضوع تمرکز کامل داشته اید و یا به اصطلاح غرق آن موضوع شده بودید.
اما در مواقع دیگر،
    فکر شما دائم از یک موضوع به موضوع دیگر می پرد.
    نگرانی های فکری شما حواستان را پرت می کند.
    قبل از اینکه متوجه شوید می بینید که حواستان به یک موضوع خارجی منعطف شده است.
    مطالبی که مطالعه می کنید کسل کننده، سخت و یا شما هیچ علاقه ای به آن ندارید.

نکاتی که در این نوشته مطرح می شود می توانند برای رفع این مشکلات به شما کمک کند که شامل موارد زیر می شود:
    چیزهایی که در هنگام مطالعه می توانید کنترل کنید.
    تمرینهایی برای تقویت تمرکز.


۰ نظر ۰۸ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۰۰
هستی بانو

آیا مهره ی مار میخواهید؟!

جمعه, ۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۰۹ ق.ظ



در گذشته احتمالا شنیده اید فلانی مهره ی مار دارد و در همه جا کارش با کمترین مشکل انجام می شود.
 ولی امروزه دیگر کمتر کسی است که بخواهد بهتر شدن وضعیت زندگیش را از دو تکه استخوان!،طلب نماید. آنچه که منجر به موفقیت هر فرد میگردد تا حدود زیادی به فاکتورهای هوش هیجانی وی مرتبط است. مجموعه مهارتهایی که کاملا اکتسابی بوده و تنها با خواستن و ممارست، به توانستن و شدن می انجامد.
 
موفقیت فردی
در این خصوص و برای رسیدن به جایگاهی که به قول قدیمی ها بتوان گفت فلانی مهره ی مار دارد باید این هفت گام را پیمود:

١) حواستان به اطرافتان  باشد:
 توان کنترل هیجانات محیط اطراف خود را داشته و این مهارت اکتسابی را در خود تقویت کنید. دنیای اطراف ما پر است از انرژی های مثبت و منفی که از افراد و محیط های پیرامونی ما ساطع میگردد و ما خواسته و یا ناخواسته هرروزه و در محیط خانوادگی و شغلی و.. با این جریان انرژی مواجه می گردیم.
نداشتن رویه و هدفی مشخص در زندگی باعث میگردد که جریان هر یک از این انرژی ها که قوی تر باشد، فرد به توسط آن تحت کنترل قرار گرفته و به این سو و آن سو کشیده شود.
باید سعی نماییم خود را در معرض جریاناتی از انرژی قرار دهیم که همراستا و همسو با اهداف از پیش تعیین شده ما برای زندگیمان باشند.

۰ نظر ۰۸ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۰۹
هستی بانو

بازسازی یک خاطره خوب

يكشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۵۶ ب.ظ

سمینار

امروز با شرکت در سمینار معرفی دوره احیای اسطوره‌های خاموش، یک خاطره ی خیلی خوب و دلچسب برای من بازسازی شد.


 جمعه 27 دی ماه 1392  روزی که برای اولین بار با استاد ذوقی و استاد سلیمانی در سمیناری تحت عنوان خودتحلیل گری و قهرمان درون، در فرهنگسرای آرارات آشنا شدم. برای اولین بار بود که اسامی آتنا، آرتمیس ، هستیا و ... به گوشم میخورد و خیلی برام جالب بود، بخش اول رو استاد ذوقی عزیز با معرفی اسطوره ها اجرا و مدیریت کردند و بخش دوم سمینار استاد سلیمانی با عنوان بیداری قهرمان درون آغاز کردند. یادمه که ایشون تاکید داشتن، ((تا چیزی را نپذیریم، نمی توانیم تغییرش دهیم)). اینجا بود که با تئوری یونگ و کلی مطلب جدید در مورد خود تحلیل گری آشنا شدم.

مراحل سفر:    1) آمادگی برای سفر:  معصوم ـ یتیم ـ جنگجو ـ حامی

                  2) آغاز سفر:    جستجوگر ـ عاشق ـ نابودگر ـ آفرینشگر

                  3) بازگشت از سفر:    حاکم ـ جادوگر ـ فرزانه ـ دلقک

اساتید خیلی با حوصله و با انرژی در همون مدت زمان محدود، به طور مختصر و مفید هر کدوم از موردهای بالا رو برای شرکت کننده ها توضیح دادند.

اون روزها به دلیل شرایطی که داشتم، طی کردن مسیر و رفتن تا شهرک غرب برام مقدور نبود ولی همواره در فکر حضور در این دوره و یادگیری مطالبی که تیتروار در سمینار ارایه شده بود، بودم ...

تا این که درروز شنبه 7 تیرماه 1393 توسط استاد ذوقی به گروهی که با نام (مشتاقان تحول و بیداری) در واتس آپ ایجاد شده بود دعوت شدم، با دیدن نام گروه حس خوبی در وجودم شکل گرفت و کنجکاو شدم که ادمین گروه چه کسی هست و اهداف گروه چیه؟

دعوت به این گروه برای من آغاز یک تحول عالی و خیلی خوب بود. تا جایی که تونستم و برام مقدور بود سعی کردم از این نشانه و دعوتنامه استفاده کنم و در کلاس ها شرکت کنم (هرچند بازم نتونستم بطور مستمر حضور داشته باشم) ولی تمام تلاشم رو برای یادگیری مطالب و استفاده در زندگیـــم بکار گرفتم.

امروز 3 خرداد 1394 با شرکت در سمیناری که در سالن همایش های خانه مشق (انتهای خیابان استاد معین) برگزار شده بود، کلی انرژی گرفتم و از صمیم قلب خدا رو شکر کردم که باعث آشنایی من با اساتید محترم شد و بسیار خرسندم که یکی از اعضای کانون خودکاوی کاربردی هستم و درهمین چند ماه اخیر تحولات بسیار عمیق و خودآگاهی خیلی مفیدی پیدا کردم، از لحظه لحظه ی زندگیم لذت می برم و سعی میکنم همواره یادم باشه که (( من خودم را تو زندگی تکرار نمی کنم))


سپاس استاد ذوقی بزرگوار و استاد سلیمانی عزیز

برقرار باشید و همواره در راه رسالت آگاهی و متحول کردن همه ی افراد جامعه موفق و پیروز باشید

۰ نظر ۰۳ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۶
هستی بانو

آیا معجزه‌ی شکرگزاری را باور دارید؟

دوشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۵۳ ب.ظ

شکرگزاری

«کسانی که به معجزه‌ی شکرگزاری اعتقاد ندارند، آن را نمی‌یابند»
روالد دال (۱۹۹۰ – ۱۹۱۶) 


زمانی را به خاطر آورید که بچه بودید و زندگی بهت و حیرت شما را برمی‌انگیخت. زندگی حیرت‌انگیز به نظر می‌رسید و کوچک‌ترین چیزها شما را به طور کامل شگفت‌زده می‌ساخت. نشستن شبنم روی چمن‌ها، پرواز پروانه‌ها یا هرگونه برگ یا سنگ ناآشنا شما را شیفته‌ی خود می‌کرد. وقتی یکی از دندان‌ها‌تان می‌افتاد به وجد می‌آمدید، چراکه این بدان معنا بود که آن شب فرشته‌ی دندان به سراغ‌تان خواهد آمد.

اسباب بازی‌ها شخصیت داشتند، رویاها به واقعیت می‌پیوست و شما می‌توانستید ستاره‌ها را لمس کنید. قلب شما از شادی سرشار بود، گستره‌ی تخیلات شما هیچ پایان و محدودیتی نداشت و باور داشتید که زندگی دل‌انگیز و زیباست.

۱ نظر ۲۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۵۳
هستی بانو