انرژی، امید و آگاهی

انرژی، امید و آگاهی

برای ساختن زندگی آرمانی مان، به زیرساخت محکمی نیاز داریم تا بتوانیم هویت و ارزش های خود را بر آن بنا کنیم.
ساختن چنین زیرساخت استواری با زیستن در تمامیت خودمان امکان پذیر می شود.
آیا زیرساخت وجودی شما مستحکم است؟

۱۱ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

تأثیر دعاهای جمعی در سلامت روان

دوشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۳، ۰۵:۲۹ ب.ظ

دعاهای دسته جمعی و تکرار جملات یکسان مانند دعای کمیل، جوشن کبیر، دعای تحویل سال و دعاهای بعد از نماز جماعت، می تواند آثار بسیار مثبتی بر سلامت روان داشته باشد.

در کتاب های روان شناسی و بهداشت روانی، از این گونه مناسک مذهبی به «سرودخوانی معنوی» تعبیر شده است. دون کمپل در مقدمه کتاب سرودخوانی معنوی، مقدس کردن زندگی می نویسد:
بعد از دو دهه که از معابد یونان، مصر، روسیه و فرانسه دیدن کردم و آشرام های هند و معابد ژاپن، کره، چین و تبت را هم دیدم، یقین کردم که سرودخوانی معنوی و خواندن دعاهای دسته جمعی، ابزار مهمی است که مردم سراسر جهان از آن برای درمان دردها، آرام سازی ذهن و مقدس کردن زندگی بهره می گیرند.1
رابرت گاس و کاتلین برهونی، تحقیقات گسترده ای در این زمینه انجام داده اند. آنها معتقدند دعاهایی که با صدای بلند و به صورت دسته جمعی خوانده می شود، هم بر جسم و هم بر روح اثر می گذارد. در واقع، انسان ها به سرودخوانی معنوی و دعاهای دسته جمعی نیاز دارند.2

۰ نظر ۰۳ آذر ۹۳ ، ۱۷:۲۹
هستی بانو

بازتولد از نگاه یونگ و سعدی

يكشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۴۶ ب.ظ

چرا مفهوم بازتولد مهم است؟ و چرا توجه به تعریف این مفهوم اهمیت دارد؟

بازتولد


پاسخ این پرسش‌ها را هر شخصی باید در جهان‌بینی و انسان‌شناسی و جغرافیای معرفتی خود بدهد. از آنجا که می‌توان سعدی را نماینده انسان ایرانی در طول قرن‌ها دانست و یونگ نیز از روانشناسان بنام جهان است که با متد غربی درصدد تعریف دوباره جهان برای خود و بشر بوده است، بد نیست توجه شود که این دو در کجا و چگونه در مفهوم بازتولد انسان افتراق نظر دارند.
در نخستین نگاه به تولد انسان و تازه شدن جهان به بیتی از سعدی توجه کنید که فرمود: از در درآمدی و من از خود به در شدم/ گفتی کزین جهان به جهانی دگر شدم. به همین بیت فعلا بسنده می‌کنیم تا بعد. اما کارل گوستاو یونگ به پنج نوع بازتولد قائل است.

 ۱- تناسخ Metempaychosis:

 یا تناسخ ارواح؛ طبق این دیدگاه، حیات فرد در طول زمان با عبور از بدن‌های مختلف تداوم می‌یابد.
 ۲- تجسد  reincarnation:
 این مفهوم بازتولد الزاما به معنای تداوم شخصیت است. اصولا تجسد به معنای تولد مجدد در بدن انسان است.
 ۳- رستاخیز resurrection:
 این مفهوم به معنای احیای وجود انسان پس از مرگ است.
 ۴- تولد مجدد renovation:
 یعنی نوزایی در محدوده حیات فرد.
 ۵- مشارکت در فرآیند تحول:
 در این نوع بازتولد، فرد از طریق حضور در آیین‌ها در فیض الهی شریک می‌شود. 

۰ نظر ۰۲ آذر ۹۳ ، ۱۶:۴۶
هستی بانو

نیمه ی تاریک وجود یا سایه چیه؟

يكشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۳۹ ب.ظ

"کارل یونگ" نیمه ی تاریک وجود را  "سایه" می نامد. یونگ گفته:"سایه، آن کسی است که شما نمی خواهید باشید!"


نیمه ی تاریک وجود یا سایه چیه؟


سایه شامل همه ی آن ویژگیهای شخصیتی ماست که سعی می کنیم پنهان و یا نفی کنیم.آن ویژگیهایی که از نظر دوستان و اطرافیان و از همه مهم تر ، خود ما قابل پذیرفتن نیست.


 چهره های مختلف سایه:

سایه، چهره های مختلفی داره: ترسو، خشمگین، تنبل، زشت، بی ارزش؛ عیبجو، سلطه جو و.....این فهرست می تونه شامل هر صفتی باشه. هر چه که موجب شر مندگی ماست و وانمود می کنیم که نیستیم. همه ی ویژگیهایی که ازشون بدمون می یاد یا در برابرشون مقاومت می کنیم.

ما در بدو تولد،خودمون رو می پذیریم و دوست داریم، چون پیشداوری نمی کنیم که این ویژگی ما خوبه یا بده.اما به تدریج که بزرگ می شیم،  از اطرافیانمون یاد می گیریم که چی خوبه و چی بده. به تدریج یاد می گیریم که بعضی رفتارها باعث می شه قبولمون کنن و بعضی رفتار ها باعث می شه ما رو طرد کنن.ما کم کم ویژگی هامون رو به صورت  قابل قبول  و  غیر قابل قبول  تقسیم بندی می کنیم. یعنی از نظر خودمون خوب  یا بد. اون وقت به این نتیجه می رسیم که برای این که ، قبولمون داشته باشند، باید خودمون رو از شر صفات بد رها کنیم یا لااقل پنهانشون کنیم!

ما مثل یک قصر بزرگ می مونیم که هزاران اتاق داره. ما هر صفتی رو که فکر می کنیم ما رو غیر قابل قبول می کنه ، به تدریج، در طی سالهای زندگیمون، در اتاق های قصر وجودمون، زندانی می کنیم و به در هر اتاق یک قفل گنده می زنیم تا دیگران متوجه نشن که ما اون صفت بد(بد از نظر ما) رو داریم.


۰ نظر ۰۲ آذر ۹۳ ، ۱۶:۳۹
هستی بانو

کهن الگوی مادر

شنبه, ۱ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۵۴ ب.ظ

مادر، کهن الگویی است که به سرچشمه و آغاز، طبیعت و هر آن چیزی که بطور منفعلانه خلق می کند و در نتیجه به جسم و به ماده و به فعالیت گیاهواره ای زهدان مربوط است. {مادر} همچنین به مثابه قلمرو «ناخودآگاه» و زندگی طبیعی و غریزی و همچنین قلمرو روان-تنی که در آن زیست می کنیم نیز می باشد و از آنجا که «مادر» جایگاه و ژرفای شکل دهنده و نگهداری و تغذیه است، از حیث روانی، زیر بنا و پایۀ آگاهی و آگاه شدن است.

- کارل گوستاو یونگ، مجموعه آثار، جلد شانزدهم، پاراگراف 344

۰ نظر ۰۱ آذر ۹۳ ، ۱۶:۵۴
هستی بانو

کهن الگوی قربانی

شنبه, ۱ آذر ۱۳۹۳، ۰۳:۴۵ ب.ظ

کهن الگو



در اساطیر کهن قربانی‌کردن همواره با روییدن و رویاندن و زایش مجدد حیات قرین بوده است. این اساطیر هنگامی‌که در اشکال دینی خود متجلی می‌شوند، قرین معنی ایمان و ایثار می‌گردند. اما در همة این تعابیر یک چیز مشترک بوده است و آن بدست‌آوردن دل خدای یا خدایان. اولین داستان قربانی بشر را عهد عتیق این‌گونه روایت می‌کند:

 

«و آدم زن خود حوا را بشناخت و او حامله‌شده قائن را زائید و گفت مردی از یهوه حاصل نمودم ٭ و بار دیگر برادر او هابیل را زائید و هابیل گله‌بان بود و قائن کار کن زمین بود ٭ و بعد از مرور ایام واقع شد که قائن هدیه‌ای از محصول زمین برای خداوند آورد ٭ و هابیل از نخست‌زادگان گله خویش و پیر آنها هدیه آورد و خداوند هابیل و هدیه او را منظور داشت ٭ اما قائن و هدیة او را منظور نداشت پس خشم قائن به‌شدت افروخته‌شده سر خود را به زیر افکند¬»

 
این داستان شاید قدیمی‌ترین حکایت قربانی، یعنی داستانی از اولین روزهای آفرینش انسان باشد. اما قربانی چه بود و چرا قربانی هابیل پذیرفته و قربانی قائن(قابیل) پذیرفته نشد؟ دلیل پذیرفته‌شدن یا نشدن قربانی در تمام اساطیر یکسان است؛ بطور کلی در قاموس اقوام و ادیان قربانی، ‌گرفتن حیات موجودی زنده است (اعم از انسان، حیوان و گیاه)، از راه کشتن، سوزاندن، دفن‌کردن، خوردن و ... که قصد قربت به خدایان و جلب توجه‌شان غایت آن است. در زبان عربی همین معنا برای قربانی منظورشده؛ قربانی از ریشه قرب به معنای نزدیکی می‌آید. مشابه این معنا نیز برای معادل این لغت در فرهنگ اروپایی وجود دارد. بطور مثال لغت فرانسوی sakifiss به معنای شئ قربانی‌شده برای خدایان است که به وسیلة قربانی‌شدن جنبة قدسی و خدایی به خود گرفته. یونگ در شرح دعای خاص مراسم عشاء ربانی لغت قربانی را این‌گونه شرح می‌کند:


۰ نظر ۰۱ آذر ۹۳ ، ۱۵:۴۵
هستی بانو